_نوترینو_

آهنگِ درازِ شبِ رنجوریِ مشتاق، با آن نتوان گفت که بیدار نباشد!

تبلیغات تبلیغات

مثل اون شبی که تا صبح تو گوشم لالایی خوندی و من ازش هیچ چیز خاطرم نیست. کی می‌دونه که چی بهم گفتی؟

ولی یادت هست که صبح اون شبی که تا صبح تو بغل مامان گریه کردم، ۵۵ کیلومتر کوبیدم اومدم سر مزارت و بهت گفتم کمکم کن تا قوی‌‌ترین باشم؟ الان یه وقت‌هایی هست می‌شینم گوشه‌ی اتاق و با خودم می‌گم خسته‌ شدم از تلاش واسه نشکستن. اما بهت قول دادم. بهت قول دادم که سرسخت‌ترین دختری که می‌شناسی باشم. حتی سرسخت‌تر از مامان. زندگی‌مون پر از زن‌هاییه که تموم عمرشون قهرمان بودن، اما قرار ما این بود که از تمام اونها محکم‌تر باشم.
ادامه مطلب

دلم می‌خواست بزنم تو گوشش تا حرف اضافی نزنه دیگه.

می‌گفت دلت تنگ می‌شه واسه همین چیزا. خب من غلط بکنم دلم تنگ بشه واسه "همین چیزا"ی دبیرستان. واسه دوست‌هام شاید اما برای خود دبیرستان؟ نه. انتخاب خودم بود و خودم خواستم و خودم خواستم و خودم خواستم. می‌دونم. پای انتخابمم هستم اما دلیل نمی‌شه اعتراف نکنم که انتخابم اشتباه بود. من بمیرم هم فراموش نمی‌کنم اون روزی رو که تا مرز سکته رفتم. قلبم سنگین شده بود و صداها رو نمی‌شنیدم. بمیرم هم فراموش نمی‌کنم اون روزهایی که پناهی جز گریه کردن توی سرویس‌بهداشتی‌های
ادامه مطلب

مزخرف مطلق

واقعا واسه امروز ظرفیتم دیگه تکمیله بحث کردن با یه فرزانگان یکی که کشته مرده‌ی سمپاده و نمی‌دونم از کجا پیداش شد، اعلام نتایج اولیه کنکور، فعل‌های مزخرفففف عربی، استرس امتحان فردا، مزاحمای پی‌در‌پی ناشناس که اینا هم نمی‌دونم از کجا پیداشون شد، زنگی که مادرجون به مامان زد، نرسیدن به همایش جمع‌بندی، اعصاب خوردی‌های خانم میم. آقا واقعا نمی‌خوام غر بزنم ولی ببین شرایط رو خب. +دختره‌ی اسکل نشسته با من بحث می‌کنه که نه ببین سمپاد فلانه و بهمانه.
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها